بهترین فیلم های ۲۰۱۹ ؛ ۵۵ فیلم تماشایی که نباید از دست بدهید
بهترین فیلم های ۲۰۱۹ را میشناسید؟ اگر اهل فیلم و سینما باشید، بهخوبی میدانید که سال سینمایی به پایان رسیده است. از نظر سینمادوستان حرفهای، با برگزاری جشنواره اسکار است که میتوان سال سینمایی را جمعبندی کرد. امسال، فیلمهای بسیار خوبی روی پرده نقرهای نقش بستند، فیلمهایی در تمام ژانرهای سینمایی: از درامهای جذاب تا فیلم های کمدی و مستندهای دیدنی. در سینمای وحشت و دنیای ابرقهرمانها هم فیلم خوب کم نبوده است. بهترین فیلم های ۲۰۱۹ در سبکها و موضوعات مختلف، عشاق سینهچاک سینما را راضی نگهداشتهاند. موفقیت سینمای مفهومی در کنار سینمای گیشه نشان میدهد که ۲۰۱۹، سال مهربانی با دنیای سینما بوده و تمام اعضای خانوادۀ آن را همراهی کرده است. این شما و این هم فهرستی از بهترین فیلم های ۲۰۱۹ که دیدنشان خالی از لطف نخواهد بود.
۵۵. بوی او (Her Smell)؛ یکی از بهترین فیلم های ۲۰۱۹
الیزابت ماس (Elisabeth Moss) با بازی در فیلم بوی او، اثر الکس راسپری (Alex Ross Perry) در نقش دختری طغیانگر ظاهر میشود، دختری که رفتارهای خودمحور، خودشیفته و البته خودمخرب دارد. فیلم درباره نوازنده بااستعدادی به نام بکی سامتینگ (Becky Something) است که در بحبوحه آشوبی خودساخته در بین اعضای گروه موسیقیاش، دختر کمسنوسالش، همسر سابقش، مادر و رقبایش و البته مدیربرنامههای وفادارش دستوپا میزند.
فیلم بوی او پنج فصل دارد و فصلها با ویدئوهایی از دوران خوش زندگی بکی سامتینگ بهصورت فلاشبک به یکدیگر پیوند داده میشوند. کارگردان این فیلم، با دوربینی روی دست، زندگی شخصیت نخست را از فروپاشیاش با مواد مخدر تا بازگشت دوبارهاش به موفقیت روایت میکند. اگر منظور از دوربین روی دست را نمیدانید، باید بگوییم که روشی از فیلمبرداری در سینماست که در آن، دوربین یا در دست قرار میگیرد یا به بدن فیلمبردار وصل میشود و برای فیلمبرداری فضاهای شبهمستند و خبری به کار میرود.
در این فیلم، سیر رفتن شخصیت نخست فیلم (در نقش ستارهٔ پانکراک) به لبهٔ پرتگاه و سقوط و بازگشت مجددش به موفقیت و پیداکردن خود بهشکلی هیجانانگیز نمایش داده شده است. الیزابت ماس بهشکل هنرمندانهای، زشتی بکی سامتینگ را با زجر و آسیبپذیری پنهان وجودش به نمایش میگذارد. همین زجر و آسیبپذیری است که باعث واکنشها و رفتارهای طغیانگرانهٔ او میشود. این ابعاد شخصیت بکی سامتینگ در صحنهای با نمای بلند (سکانسپلان) بسیار بهیادماندنی است. او در این صحنه، قطعه «بهشت» از آهنگساز و خوانندهٔ معروف، برایان آدامز، را اجرا میکند.
۵۴. مردهها نمیمیرند (The Dead Don’t Die)
جیم جارموش برای علاقهمندان به سینما، نامی آشناست. او این بار بهسراغ داستانی آخرالزمانی رفته است: ماجرایی هجوگونه و سیاه از شهری به نام سنترویل (Centerville) که در مقابل هجوم زامبیها یا همان مردههای متحرک قرار گرفته است. در این میان، دو افسر با نقشآفرینی بیل موری (Bill Murray) بهعنوان افسر ارشد و آدام درایور (Adam Driver) در نقش همکارش مجبور به رویارویی با زامبیهایی هستند که دلیل هجومشان به شهر، چندان مشخص نیست.
آیا تغییراتی در محور زمین و قطب باعث هجوم زامبیها به شهر شده است؟ شاید هم آلودهشدن زمینهای کشاورزی به چنین مصیبتی دامن زده است. تمام اینها به کنار، احتمال دارد ماتریالیسم دیرینه آمریکایی پای زامبیهای را به سنترویل باز کرده باشد. بله! جارموش در مردهها نمیمیرند بهشکلی استعاری از ماتریالیسم یا همان مادهگرایی آمریکایی میگوید که در دوران ریاستجمهوری فردی مانند دونالد ترامپ بیش از هر زمان دیگری به چشم میخورد.
نکته جذاب فیلم
افسر پلیس تنبل فیلم، با بازی بیل موری، در طول فیلم بارها به دستیارش متذکر میشود که: «پایان خوبی در انتظارمان نیست». علت بیان این دیالوگ از سوی افسر ارشد، این است که او از ماجراهای فیلم خبر دارد و در صحنههایی از آن، عنوان میکند که میداند شخصیتی از فیلم جیم جارموش است و با خواندن فیلمنامه، از عاقبت داستان خبردار شده است.
همانطور که میبینید، با فیلم و روایتی معمولی روبهرو نیستیم. جارموش در این اثر استعاریاش به عصر سهلانگاری و مصرفگرایی اشاره میکند و دنیا بهویژه جامعهٔ آمریکایی را برزخی نشان میدهد که به زندگی در میان چیزهای غیرعادی (در فیلم زامبیها) عادت کرده است. طنز تلخ و هجوگونهٔ فیلم با بازیهای خوب بازیگران آن کلویی سونی (Chloë Sevigny)، سلنا گومز (Selena Gomez)، دنی گلاور (Danny Glover)، لاری فسندن (Larry Fessenden) و البته تام ویتز (Tom Waits) تکمیل میشود. جارموش در این فیلم از دنیایی میگوید که تمام ویژگیهای لازم برای برابری با جهنمی سیاه را دارد.
۵۳. رنگ سریع (Fast Color)؛ ازجمله بهترین فیلم های ۲۰۱۹
«اگر چیزی بشکند و خراب شود، همیشه همینطور باقی خواهد ماند». فیلم رنگ سریع با این جملهٔ لورین توسان (Lorraine Toussaint) در نقش بو (Bo) شروع میشود؛ اما در خلال داستان میبینیم که آدمها و اشیا میتوانند با همراهی خانواده، ارتباطات و البته عشق تغییر کنند و بهتر شوند. جولیا هارت (Julia Hart) با همراهی جوردون هورویتز (Jordan Horowitz) در دومین اثر خود، راوی داستانی حماسی از شخصیتی به نام روث (Ruth) با بازی گوگو امبتارا (Gugu Mbatha-Raw) است.
البته باید بدانید که این داستان حماسی مانند داستانهای حماسی سنتی نیست. رنگ سریع داستانی ابرقهرمانانه دارد؛ اما نه ابرقهرمانی بتمنوار. داستان، داستان شخصیتی است که تواناییهای خارقالعاده دارد. روث میتواند باعث بروز زلزلههایی مخرب شود. او از دست پلیس و نیروهایش میگریزد و به خانهٔ کودکیهایش بازمیگردد. در آنجا با مادر و دختر خودش روبهرو میشود. این دو فرد هم دارای انرژیهای عجیبی هستند. آنها میتوانند رنگها را تجزیه کنند و قدرتشان هم ابعاد مخرب دارد و هم سازنده.
رنگ سریع از التهابات افراد در پناه حضور خانواده میگوید. جلوههای ویژه و بازی خوب گوگو امبتارا از برجستگیهای این فیلم است. گوگو نقش زنی را بازی میکند که قدرتش را نه بهخاطر استقلال شخصی بلکه بهواسطهٔ پیوندهای خانوادگی و خونی خود بازمییابد. در این فیلم، شاهد ماجراهای سه زن سیاهپوست هستیم که قدرتهایی غیرعادی دارند و میکوشند در کنار یکدیگر از تواناییهای خارقالعادهشان در راهی مفید بهره ببرند.
۵۲. پوست (Skin)
پوست از بهترین فیلم های ۲۰۱۹ در طبقهبندی فیلم کوتاه است. گای ناتیو (Guy Nattiv)، کارگردانِ برندهٔ اسکار این اثر، در پوست از ریشههای نفرت میگوید. فیلم، ماجرای پسری است که در خانوادهای نئونازیستی به دنیا میآید و با ملاقات با مادری تنها درمییابد که زندگی ابعاد دیگری هم دارد و عشق و سبک زندگی سالمتری هم وجود دارند که میتوان بهکمک آنها به زیستن بهدور از نفرت و بیگانههراسی ادامه داد.
جیمی بل (Jamie Bell) در پوست، یکی از بهترین بازیهای کارنامه بازیگریاش را ارائه داده است. در این فیلم، پرترهای از سرسختی برای تغییر و رهایی ساخته میشود و ردپایی مغشوش از ارتباط جغرافیا و سیاست در دنیای امروز ما هم در آن قابلمشاهده است. چارهٔ گریز از زندانهای خودساختهٔ بشر چیست؟ راهحل، هرچه که باشد، اصلا ساده نخواهد بود.
در پوست، نمونهای خُرد از دنیای کلان اسارت بشری در خشونت، انزوا و نبود امنیتی را شاهد هستیم که اگرچه اصلاحشدنی است اما مسیر این رهایی و اصلاح، از جاده دردکشیدن و قربانیشدن میگذرد.
۵۱. آن؛ فصل دو (It Chapter Two)
رمانهای استیون کینگ (Stephen Edwin King) را خواندهاید؟ حتی اگر اهل رمان نباشید، احتمالا فیلم درخشش استنلی کوبریک نابغه (Stanley Kubrick) را با بازی جک نیکلسون (Jack Nicholson) دیدهاید. این اثر درخشان هم برگرفته از یکی از رمانهای استیون کینگ است. دیگر به نظر میرسد که با استیون کینگ بیشتر آشنا شدهاید؛ پس بهتر است بهسراغ فیلم خودمان برویم.
قسمت دوم فیلم وحشتناک آن، به کارگردانی اندی موشیاتی (Andrés Muschietti)، ادامهای است از داستانهای کودکانی که از شخصیت معروف پنیوایز (Pennywise) یا همان دلقک وحشتناک فیلم واهمه دارند. تفاوت اینجاست که دیگر کودکان اعضای باشگاه بازندگان حالا بزرگ شدهاند؛ همانها که در فصل یک با ماجراهایشان، مخاطبان بسیاری را روی صندلیها میخکوب کرده بودند.
اعضای باشگاه بازندگان در فصل دوم فیلم آن با یک تماس تلفنی مرموز به زادگاهشان بازمیگردند و در آنجا دوباره پنیوایز خبیث در انتظارشان است. بیل اسکارشگورد (Bill Skarsgård) در فصل دوم هم کماکان نقش دلقک وحشتناک داستان را بازی میکند. آن، فقط فیلمی ترسناک نیست، بلکه نشان میدهد چطور خاطرات و تجربههای کودکی میتوانند تمام زندگی افراد و درکشان درباره خود را تحتالشعاع قرار دهند.
گروه بازندگان در فصل دوم بزرگ شدهاند و به میدان آمدهاند تا بر ترسها، اضطراب ها، شکها و حسرتهایشان غلبه کنند و چیزی که در این میان به یاریشان میآید، قدرت همراهی و باهم بودن است.
۵۰. دولمایت اسم من است (Dolemite is My Name)
ادی مورفی (Eddie Murphy) باز هم با نقش دوستداشتنی دیگری راهی پردهٔ نقرهای شده است. او در دولمایت اسم من است، نقش رودی ریمور (Rudy Ray Moore)، کمدین آمریکایی را بازی میکند. مدتهاست که شاهد حضور درخشان ادی مورفی در نقشی مفرح و جذاب نبودهایم. او این بار به صحنه بازگشته است تا نقش کمدین سیاهپوست آمریکایی با آن کتوشلوارهای خاص و کلاههای جذاب و بامزهاش را بهشکلی بهیادماندنی ایفا کند.
در این فیلم، شاهد تلاشهای شخصیتی به نام رودی ریمور (rudy ray moore) برای بدلشدن به کمدینی موفق هستیم. این کمدین با خلق شخصیتی به نام دولمایت روی صحنهٔ اجرای استندآپکمدی میرود و برای ساخت فیلم و رپخوانی تلاشهای زیادی میکند. داستان از فرازونشیبهای حرفهای رودی ریمور در مسیر بدلشدن به ستارهٔ سیاهپوستان در دنیای هنر و سرگرمی میگوید. اگر طرفدار ادی مورفی هستید و دلتان فیلمی الهامبخش و سرزنده میخواهد، دیدن دولمایت اسم من است برایتان جالب خواهد بود.
۴۹. ببرها نمیترسند (Tigers Are Not Afraid)؛ یکی از بهترین فیلم های ۲۰۱۹
ببرها نمیترسند کاری است از ایسا لوپز (Issa López). به نظر میرسد با الهام از فیلمهای فانتزیـتخیلی گییرمو دلتورو (Guillermo del Toro) ساخته شده و از همان شیوهٔ روایی داستانهای شیرینپریانی در آن بهره گرفته شده است. ماجرای فیلم در بحبوحه درگیریهای موسوم به جنگ مواد مخدر در مکزیک میگذرد. دختری به نام استرلا به خانه بازمیگردد و متوجه غیبت مادرش میشود. ظاهرا ارتباطاتی میان گمشدن مادر و درگیریهای شهری بر سر مواد مخدر وجود دارد.
استرلا به همراهی گروهی از پسران یتیم شهر بهدنبال مادرش میگردد و در روایتی جذاب، شاهد ماجراهای او در بستر اوضاع سیاسی و اجتماعی مکزیک هستیم. فیلم عاری از خشونت نیست. حتی گاهی این خشونت بسیار بیپروا به نمایش گذاشته میشود. ماجرای گروهی از نوجوانان در مکانی ملتهب که آبستن حوادث گوناگون است در ببرها نمیترسند بهخوبی به نمایش گذاشته میشود: نوجوانانی که ازنظر روحی و جسمی از محیط خشن اطرافشان آسیب میبینند و قربانی میشوند.
۴۸. برشی از مرده (One Cut of the Dead)
آیا برشی از مرده کالتی است درباره تلاشهای زوج بازیگری برای دفاع از خود در برابر زامبیها؟ نه! ماجرا مانند فیلمهای رایج و معمول، درباره زامبیها نیست. این فیلم که به موفقیتهای زیادی در نگاه منتقدان و همچنین گیشه رسیده است، از آقای هیگوراشی (Higurashi) میگوید: کارگردانی که بناست فیلمی ۳۰دقیقهای درباره زامبیها بسازد. این ۳۰ دقیقه بدون کات و قطعشدن صحنهها، فیلمبرداری میشود و پشت این تکنیک ناب، داستانها و ماجراهایی است که بهتدریج از آنها در داستان پردهبرداری میشود.
فیلم درباره گروه فیلمسازی فلکزدهای است که کارگردان و اعضای تیمش در بلبشو و بلوایی مضحک و مفرح، مشغول ساخت یک فیلم هستند. با وجود محدودیتهای بودجه، بازیگران پرماجرا و اذیتکن و موانع مختلف، به نظر نمیرسد که این اثر به نتیجه برسد؛ اما میرسد. برشی از مرده فیلم متفاوت و جالبی است. اگر به کشف فیلمسازهایی غیر از کارگردانان معروف آمریکایی علاقهمند هستید، شینیچیرو اودا (Shin’ichirô Ueda) را دریابید که ضرر نخواهید کرد.
۴۷. زندگی نامرئی (Invisible Life)
داستان جوامع مردسالار و زنان سرخورده، داستانی جدید و نو نیست. اما کریم عینوز (Karim Aïnouz)، کارگردان آلمانیـبرزیلیِ زندگی نامرئی، در روایتی متنوع، از تبعیضهای جنسیتی علیه زنان در برزیلِ سالهای دهه ۵۰ میلادی میگوید.
در این فیلم، از نابرابریها و تبعیضهای مردسالارانۀ مهلکی گفته میشود که با تحمیل فشارهای سنگین اجتماعی، رؤیاهای زنان را خرد میکنند و آنها را به جامعهای وحشی و خشن تحویل میدهند.
زندگی نامرئی اقتباسی است از رمان مارتا باتالا (Martha Batalha). عینوز در این فیلم از قدرت، تنهایی و درد دو خواهر حرف میزند. این دو خواهر را پدر بیعاطفهشان از هم جدا کرده است و آنها در جامعه مردسالار در پِی رسیدن به حقوق و سهم خود هستند.
۴۶. بدنم را گم کردم (I Lost My Body)؛ ازجمله بهترین فیلم های ۲۰۱۹
بدنم را گم کردم به کارگردانی ژرمی کلاپین (Jérémy Clapin) در قالب انیمیشن ساخته شده است. اگر جوایز سینمایی برایتان اهمیت دارد، باید بدانید که نامزد جایزهٔ اسکار امسال در رشتۀ بهترین انیمیشن هم شده است. داستان تخیلی و فانتزی فیلم دربارهٔ دستی است که در جستوجوی بدنی که از آن جدا شده است، راهی سفری پرماجرا میشود.
صاحب این دست کسی نیست جز پسری مراکشیتبار. او قبل از اینکه در حادثهای دستش را از دست بدهد، بهعنوان پیکموتوری در رستوران کار میکرده است. بدنم را گم کردم از حوادث زندگی، عشق و سرنوشت میگوید. مفاهیم فلسفی فیلم در کنار بخشهای فنی کار یعنی موسیقی و ساخت قوی اثر، از آن، کاری دیدنی ساخته است.
۴۵. کارخانه آمریکایی (American Factory)
کارخانه آمریکایی فیلمی است مستند که برای جوایز اسکار ۲۰۲۰ هم نامزد دریافت جایزه شده است. تهیهکنندگان این فیلم باراک و میشل اوباما بههمراهی نتفلیکس هستند. استفن بوگنار (Steve Bognar) و جولیا ریچرت (Julia Reichert) در این فیلم بهسراغ سوژه جذابی رفتهاند: رابطه چین و آمریکا. در دنیای امروز، که جهانیشدن از موضوعات مطرح و رایج است، کارخانهٔ آمریکایی از کارخانهای چینی میگوید که در مکان سابق کارخانه جنرالموتورز مشغول به فعالیت است.
در این کارخانه، شاهد تضادها و اختلافاتی میان دو فرهنگ چینی و آمریکایی هستیم. نگاه رویکرد این دو ملیت به کارگران، شیوهٔ عملکرد دو کشور در مواجهه با موضوعات مختلف و امکان همکاریهایشان از جمله نکاتی است که در فیلم مطرح میشود.
۴۴. تدفین کوجو (The Burial of Kojo)
تدفین کوجو ساختهٔ بلیتز بازوال (Blitz Bazawule) است. این کارگردان موسیقیدان هم هست؛ شاید به همین خاطر در این اثرش در حالوهوایی شاعرانه و فانتزی، از کنارهم بودن، ازدستدادن و همراهی میگوید. ماجرای فیلم در کشور غنا میگذرد و از دختری کوچک میگوید که با خانوادهاش از روستایی کوچک به شهری بزرگ مهاجرت میکنند. این مهاجرت بهامید رسیدن به شرایط اقتصادی بهتر انجام میشود.
اِسی یا همان دخترک فیلم بههمراه خانوادهاش به شهری دیگر میرود. در آنجا عمویش به خانواده میپیوندد. او سالها پیش بر سر نزاعی میان اسی و پدر اسی (همان کوجو) از آنها دور بوده است. نزاع بر سر دختری بوده است که کوجو و عمویش همزمان او را دوست داشتهاند؛ اما در شب عروسی عمو با آن دختر، براثر حادثهای، دختر میمیرد. مسبب این حادثه، کوجو بوده است.
عموی اسی بههمراه پدرش در معدنی کار میکنند. روزی عموی داستان، کوجو را عامدانه به درون چاهی هل میدهد و از صحنه میگریزد. در میان روایت این داستانها، به رابطه استعاری اسی با پرندهای سفید هم اشاره میشود که باید از آن در برابر کلاغی سیاه محافظت کند. مرز میان فانتزی و واقعیت در تدفین کوجو بهخوبی در هم میآمیزد و اثری دلچسب و دیدنی میسازد.
۴۳. هک بزرگ (The Great Hack)
در دنیای امروز، دادهها حرف آخر را میزنند. مستند هک بزرگ هم از بهترین فیلم های ۲۰۱۹ در همین باره است. مستند هک بزرگ به کارگردانی کریم عامر (Karim Amer) و جهان نوجائیم (Jehane Noujaim) است. سوژهٔ این مستند، رسوایی بهبارآمدۀ شرکت بزرگ فیسبوک در ارائۀ اطلاعات کاربران به شرکت دادهکاوی کمبریجآنالیتیکا و نیز دخالت در انتخابات آمریکا است.
فیسبوک با در اختیار قراردادن اطلاعات بیش از ۸۷ میلیون کاربر فعال خود به شرکت کمبریج آنالیتیکا رسوایی بزرگی به بار آورد. سوءاستفاده از دادههای کاربران برای سمتوسو دادن به کمپینهای تبلیغاتی انتخاباتی ترامپ انجام شده بود. ردّپای این رسوایی در حیطههای دیگری از جمله برگزیت و کارزارهای انتخاباتی دیگر دنیا هم دیده میشد.
شاید بپرسید که دادهها چطور در جهتدهی به انتخابات نقش دارند. نمونهٔ سادهای از اثرگذاری آنها را میتوان در کمپین ترامپ برای انتخابات دید. در جریان انتخابات آمریکا، دادهها به کمک کمپینها آمده و امکان شناسایی افرادی را برای ترامپ فراهم آورده بودند که بهسادگی رأی خود را عوض میکنند. با شناسایی این افراد و با اقداماتی تبلیغاتی، رأی آنهابهنفع ترامپ روانهٔ صندوقهای رأی شده بود. هک بزرگ، پردهبرداری هولناکی از واقعیتی است که نقش دادههای دیجیتالی در دستکاری آن به شدت بالا رفته است.
۴۲. بهعلاوه یک (Plus One)؛ یکی از بهترین فیلم های ۲۰۱۹
بهعلاوه یک از آن فیلمهای کمدیـرمانتیکی است که به دل مخاطب خوش مینشیند. شاید در سالهای آخر دهه دوم زندگیتان یعنی آخرین سالهای۲۰سالگی باشید و دوستانتان یکییکی روانهٔ خانۀ بخت میشوند، اما شما هنوز مجرد هستید! در این صورت، بهاحتمال زیاد، مانند شخصیتهای فیلم بهعلاوه یک از شرکت در مراسم عروسی خوشتان نمیآید. این فیلم ماجرای آلیس و بِن است که هریک روشی برای کنارآمدن با تنهایی خود پیدا کردهاند.
این دو دوست در تابستانی پرماجرا به تعداد زیادی عروسی دعوت میشوند و چون تنها هستند، باهم قرار میگذارند بهدروغ بهعنوان زن و شوهر در مجالس پیش رویشان شرکت کنند. آلیس زبان تندی دارد و با الکل، روزهای تنهاییاش را میگذراند. بِن هم با تعریف استانداردها و معیارهای سختگیرانهاش سعی دارد از تعهد ازدواج و رابطه دور بماند و به شکلی دیگر، نقابی برای تنهایی خود پیدا کند. اما زندگی، ایندو را در کنار هم میگذارد و متوجه میشوند که دو همراه عالی برای یکدیگر هستند.
۴۱. خزنده (Crawl)
اگر به فضاهای آخرالزمانی در سینما علاقهمند هستید، قطعا خزنده یا بهتعبیر بعضی مترجمان٬ خزش، برایتان اثری خوشایند خواهد بود. ماجرای این فیلم درباره طوفانی وحشتناک و فاجعهبار در فلوریدای آمریکاست که موجب میشود پدر و دختری در زیرزمین خانهشان اسیر شوند. ماجرا فقط اسارت این دو فرد نیست، بلکه الکساندر آژا (Alexandre Aja)، کارگردان فیلم، برایتان غافلگیریهای دیگری هم در سر دارد.
پای تعدادی تمساح هم به زیرزمین خانه هِيلی و پدرش دِیو باز شده است و تلاش این دو نفر برای رهایی و زندهماندن، در پناه ویژگیهای فنی و تصویری فیلم، جلوههای ویژه قابلتأمل و کارگردانی قوی، شما را روی صندلیتان میخکوب میکند. از روزهایی که هالیوود میتوانست بینندگان را اینچنین به هیجان وادار کند، زمان زیادی گذشته اما خزنده بازگشتی موفق به این دسته از فیلمهاست.
۴۰. نیشکر سوزان (Burning Cane)
فیلیپ یومانس (Phillip Youmans)، کارگردان ۱۹سالهٔ نیشکر سوزان، در نخستین ساختۀ خود، یکی از بهترین فیلم های ۲۰۱۹ را روانه پرده نقرهای میکند. داستان نیشکر سوزان در مناطق روستایی لوئیزیانا میگذرد: در روستایی که آدمهایش در میان مزارع نیشکر، قلبشان را به شیطان فروختهاند. در این میان، شخصیت مادری فوقمذهبی در فیلم وجود دارد که سعی در تحمیل عقاید خود به فرزندانش دارد.
اما به نظر میرسد در جدال میان خدا و شیطان در این روستا، خداوند چندان قدرتمند ظاهر نمیشود. حتی مبلغ مذهبی منطقه هم به صف طرفداران شیطان پیوسته است. فقط موضوع جنجالی و جذاب نیشکر سوزان نیست که از آن اثری ستودنی ساخته است؛ صحنهپردازیهای فیلم با صدای حشرات، خانههایی نیمهخالی و سکون هوا در صحنهها هم آن را دیدنی کردهاند.
۳۹. بهسوی ستارگان (Ad Astra)
جیمز گری (James Gray) باز هم در کسوت کارگردانی خبره توانسته یکی از بهترین فیلم های ۲۰۱۹ را بسازد. بعد از آثار بزرگی مانند اینک آخرالزمان، درخت زندگی و ۲۰۰۱، این فیلم هم میتواند روایت جانداری از انسان و نیازش به ارتباط با کرهٔ خاکی ما، زمین، ارائه کند. در بهسوی ستارگان، برد پیت (Brad Pitt) روانه سفری به فضا میشود تا در آنجا، یعنی در سیاره نپتون، هم از پدرش (که او هم فضانورد بوده است) خبری به دست آورد و هم از رازی پرده بردارد که هستی در زمین را تهدید میکند.
غمها و اندوهی که شخصیت نخست فیلم با خود حمل میکند، در سفر او به فضایی خارج از کره زمین به نمادی از بار هستی روی شانههای آدمی بدل میشود، باری که ظاهرا چارهای جز کنارآمدن با آن نداریم.
۳۸. فورد در مقابل فراری (Ford v Ferrari)؛ از بهترین فیلم های ۲۰۱۹
شاید فیلم جیمز مگنولد (James Mangold) به اندازه تولیدات فوقموفق شرکت خودروسازی فِراری، اثری بزرگ و قوی نباشد اما از آن فیلمهای پرستاره با بودجهای کلان است. فورد در مقابل فراری فیلمی است براساس داستان و ماجرایی واقعی. داستان به سالهای ۱۹۶۰ بازمیگردد.
مت دیمون (Matt Damon) در نقش کرول شلبی و کریستین بیل (Christian Bale) در نقش کن مایلز، دو دوست و همکار هستند که در کمپانی بزرگ فورد استخدام میشوند. از آنها خواسته میشود که با ساختن خودروی مخصوص، مسابقهای قدرتمند در مقابل شرکت رقیب (که حتما دیگر حدس میزنید، شرکت فراری است) قد علم کنند.
فورد در مقابل فراری سعی دارد از نبوغ و ابتکار آمریکایی در مقابل غرور و نخوت ایتالیاییها در تولید بگوید. فورد محصولی است از آمریکا و فراری هم که ایتالیایی است. فیلم سعی دارد از ارتباطات انسانی در کنار توانمندی فنی بگوید. از بازیهای جذاب بازیگران، بهویژه کریستین بیل، که بگذریم، صحنههای هیجانانگیز مسابقات اتومبیلرانی هم بسیار دیدنی از کار درآمدهاند.
۳۷. به من بگو کی هستم (Tell Me Who I Am)
به من بگو کی هستم یکی از بهترین فیلم های ۲۰۱۹ است. اما چرا؟ فیلم از الکس لوئیس میگوید که در حادثه تصادف با اتومبیل به اغما میرود و بعد از بازگشت از این حالت، حافظه خود را از دست میدهد. تنها کسی که در خاطر او مانده، برادر دوقلویش، مارکوس است. مارکوس تلاش میکند گذشتهها و خاطرات مشترک را برای الکس بازگو کند.
اما گذشتۀ تلخ آندو و زندگی ملالتبار حقیقیشان ارتباطی با دنیای زیبایی ندارد که مارکوس سعی در تجسم آن دارد. در این فیلم، الکس با بحرانی اگزیستانسیالیستی روبهروست و در آن مفاهیمی چون اعتماد، دروغ و سکوت بیان میشود. گذشتهٔ ناخوشایند این دو برادر در نهایت برای الکس هم عیان میشود. این روایت در سه بخش مجزا در فیلم گنجانده شده است و دیدن آن قطعا شما را به فکر فرو خواهد برد. پس اگر طرفدار فیلمهای تفکربرانگیز هستید، حتما از به من بگو کی هستم هم استقبال خواهید کرد.
۳۶. آخرین سیاهپوست در سانفرانسیسکو (The Last Black Man in San Francisco)
آخرین سیاهپوست در سانفرانسیسکو از آن فیلمهایی است که هم در شیوهٔ روایت و هم ازنظر زیباییشناسی قطعا حرفهای زیادی برای گفتن دارد. جیمی پسر باهوش و سیاهپوستی است که همراه با دوست هنریمآبش، مونت، برای بازپسگیریِ ملکی اجدادی تلاش میکند. ملکی که ادعا دارد پدربزرگش خالق و سازنده آن است و به سبک ویکتوریایی ساخته شده و حالا در دست صاحبان جدیدی قرار گرفته است.
در خلال ماجراهای جیمی و مونت برای پسگرفتن خانه، از سرخوردگیهای فرهنگی، نژادپرستی و خانوادگی هم گفته میشود. مشکلات هویتی و میل به بازگشت به وطن و خانه هم از جمله مفاهیمی است که در بستر سانفرانسیسکو بهعنوان نمونهای خرد از جامعهای کلانتر بیان میشود. جو تالبوت (Joe Talbot)، کارگردان این اثر، با نگاهی آمیخته از تلخی و شیرینی، داستان رفاقت را در پناه شهر سانفرانسیسکو بازگو و یکی از بهترین فیلم های ۲۰۱۹ را روانه پرده سینماها میکند.
۳۵. کوه (The Mountain)
کوه اثری است از ریک آلورسون (Rick Alverson). این فیلم بیشباهت به کابوسی درباره تنهایی، بیگانگی و تمایلات اُدیپی نیست. به نظر میرسد آلورسون در فیلم خود از استنلی کوبریک فقید (Stanley Kubrick) و یورگوس لانتیموس (Yorgos Lanthimos) الهام گرفته است. فیلم در سالهای دهه ۱۹۵۰ میلادی میگذرد و درباره پسری به نام اندی است که مادرش را از دست داده است. او با پزشکی همراه میشود که از روشی خاص برای درمان بیماری های روانی استفاده میکند.
در این سفر، اندی در نقش همراه و همکار پزشک ظاهر میشود. آنها از آسایشگاهی به آسایشگاه دیگر میروند و با روش لوبوتومی، که اکنون از روشهای منسوخ درمان است، به معالجه افراد مختلف مشغول میشوند. در خلال این سفرها، اندی و پزشک از خانهٔ مردی سر درمیآورند که خواهان درمان دخترش به روش لوبوتومی است.
در این میان، رابطهای بین اندی و دختر شکل میگیرد. آیا اندی هم تحت این درمان قرار خواهد گرفت؟ داستان کوه گاهی چنان میشود که تمیزدادن کمدی از وحشت را مشکل میکند و اینجاست که یکی از بهترین فیلم های ۲۰۱۹ از دیگر فیلمها متمایز میشود.
۳۴. حیات والا (High Life)؛ یکی از بهترین فیلم های ۲۰۱۹
سینمای کلیر دِنی (Claire Denis) یادآور سینمای تارکوفسکی است. زندگی والا هم بیشباهت به سولاریس تارکوفسکی نیست. کلیر دنیِ فرانسوی در زندگی والا از باروری، خلق، تخریب، انزوا و باهمبودن میگوید. تمام این مفاهیم در بستری شبیه خواب برای مخاطب روایت میشوند.
اگر رابرت پتینسون را هنوز با نقش خونآشامی عاشقپیشه در ذهن دارید، باید بگوییم که اطلاعاتتان بهروز نیست؛ چرا؟ چون مدتهاست که پتینسون با بازی در فیلمهای مستقل و مهم ثابت کرده که از روزهای شروع کارش در فیلم گرگومیش (Twilight) فاصله گرفته است.
در حیات والا هم شاهد نقشآفرینی قوی او در کنار ژولیت بینوش (Juliette Binoche) هستیم. بینوش نقش پزشکی را بازی میکند که با گروهی از مجرمان در طی مأموریتی فضایی بهسمت سیاهچالهای فرستاده میشوند. بینوش، که پزشکی بدسابقه است، در این سفر سعی دارد آزمایشهایی روی مجرمان همراهش انجام بدهد. نتیجهٔ این تلاشها به متولدشدن دخترکی منجر میشود که نهایتا از میان تمام سرنشینان سفینه بههمراه پدرش (رابرت پتینسون) تنها باقی میمانند و در تلاش برای زندهماندن هستند.
این فیلم استعارهای است از رابطه انسان و جهان، و ناتوانی آدمها در درک جایگاه خود در این دنیای بزرگ. به نظر میرسد که فناوریها و رشد علمی بشر هم هنوز در مقابل کشف راز هستی عاجز و ناتوان است. حیات والا از سوی منتقدان ستوده شده است و یکی از بهترین فیلم های ۲۰۱۹ به شمار میرود.
۳۳. لبه دموکراسی (The Edge of Democracy)
لبه دموکراسی هم مستند دیگری است که در فهرست بهترین فیلم های ۲۰۱۹ جای خود را بهراحتی باز میکند. همانطور که از نام فیلم انتظار میرود، با موضوعی سیاسی سروکار داریم. لبه دموکراسی از انتخاب داسیلوا (da Silva) در مقام ریاستجمهوری برزیل تا انتخاب دیلما روسف (Dilma Rousseff) میگوید. ماجرای برکناری دیلما روسف، متهمشدن او به فساد و قدرتگرفتن و برکناری رئیسجمهورهای برزیل در این مستند بررسی میشوند.
آیا برزیلیها طعم دموکراسی را بهخوبی چشیدهاند؟ از طرفداران بازگشت به دیکتاتوری افراطی در این کشور هم در طول مستند لبه دموکراسی گفته میشود. پترا کوستا (Petra Costa) در لبه دموکراسی نشان میدهد که حرص و ولع رسیدن به قدرت و حفظ آن، در مصاف با قانون، از اثرگذاری بیشتری برخوردار است.
۳۲. جان ویک ـ فصل سوم ـ پارابلوم (John Wick: Chapter 3 – Parabellum)
کیانو ریوز (Keanu Reeves) بار دیگر در فصلی از جان ویک آمده است تا با داستانهای هیجانانگیزش، دوستداران فصلهای پیش را شگفتزده کند. جان ویک بعد از کشتن فردی از اعضای «انجمن بینالمللی قاتلان» تحت تعقیب است و برای کشتن او جایزهای چندینمیلیوندلاری گذاشتهاند؛ به همین خاطر، تعداد زیادی از قاتلان حرفهای بهدنبال او هستند.
از سوی دیگر، جان ویک هم بهکمک یکی از دوستان خلافکارش، با بازی هالی بری (Halle Maria Berry)، در تلاش برای خروج از آمریکاست. در این فصل هم شاهد حجم زیادی از صحنههای اکشن هستیم که اگر طرفدارشان باشیم، از فیلم لذت خواهیم برد. باز هم داستان، داستان جان ویک است که یکتنه کمر به قتل نوع بشر میزند و در صحنههایی عجیب اما متناسب با تم همیشگیِ جانویکی حتی با اسب هم در شهر تردد میکند.
کارگردان این قسمت از جان ویک، چاد استاهلسکی (Chad Stahelski) است که بهخوبی از پسِ ساختن جان ویک دیگری برآمده و فیلمی ساخته است که بهراحتی در فهرست بهترین فیلم های ۲۰۱۹ قرار میگیرد.
۳۱. سایه (Shadow)؛ از بهترین فیلم های ۲۰۱۹
سایه برای کسانی که طرفدار هنرهای رزمی هستند قطعا فیلم جذابی خواهد بود. ژانگ ییمو (Zhang Yimou)، کارگردان این فیلم، از ماجرای تلاشهای فرماندهای نظامی و پادشاه سرزمینی برای بازپسگیری قلمرویشان میگوید. شاهکار زیباییشناسانۀ کارگردان در صحنههای فیلم با ترکیب رنگی سفید و خاکستری به رخ بیننده کشیده میشود. این نکته در جذابترشدن نماهای جنگ و ماجراهای سلحشوری فرمانده نقش مهمی ایفا میکند.
در فیلم سایه، شاهد تقابل دوگانههای مختلفی هستیم: مردانگی و زنانگی، نور و تاریکی، اصالت و تقلید و… . دوستداران فیلمهای جنگی از سایه استقبال میکنند؛ آن هم از نوع چینی که تلفیقی از تکنیکهای رزمیِ عجیب و ویژۀ آسیای شرقی در آن موج میزند. شما در این دسته از فیلمبینها قرار میگیرید؟ اگر پاسخ مثبت است، پس سایه در فهرست یکی از بهترین فیلم های ۲۰۱۹ بهاحتمال زیاد نظرتان را جلب خواهد کرد.
۳۰. پرندگان گذرگاه (Birds of Passage)
فیلم پرندگان گذرگاه درباره قاچاق است، قاچاق مواد مخدر. نظام سرمایهداری مدرن با نقشههای ریزودرشتش در ابعاد مختلفی از زندگی انسانها در این کرهٔ خاکی نفوذ کرده است. پرندگان گذرگاه از کلمبیایی میگوید که تحتتأثیر بدلشدن به یکی از بسترهای قاچاق مواد مخدر، زندگی مردم محلی شهرهایش را به قهقرا میکشاند. قربانیان سرمایهداری به شکلهای مختلفی از بین میروند: برخی زیر بنگبنگ اسلحهها در جنگهای صوری و بیهوده و برخی در کشاکش ماجراهایی مانند فعالیتهای مافیایی و گانگستری که خود زاده سرمایهداریاند.
دنیای تازه با ادعای آوردن رشد در مقابل سنتها میایستد و آنها را بیسلاح و مهجور میکند. قربانیان این تجدد دروغین، خانوادهها و جوانانی هستند که در زرورق کاذب وعدههای پوچ دنیایی بهتر میسوزند. پرندگان گذرگاه هم داستانی مافیایی، ساختهٔ سیرو گوئرا (Ciro Guerra) است. فیلم ماجرای خانوادهای است که قربانی مافیای قاچاق مواد مخدر در کلمبیا میشود.
۲۹. خاکستر خالصترین سفید است (Ash Is Purest White)
خاکستر خالصترین سفید است ساختهٔ جیا ژانکوی (Jia Zhang-ke) چینی است. این فیلم داستان گانگستری به نام بین (Bin) را تعریف میکند که رابطهای عاشقانه با زنی به نام شیائو (Qiao) دارد. در طی حادثهای، زن برای دفاع از بین، اقدام به استفاده از اسلحهای میکند که بین به او داده بوده است. شیائو به زندان میافتد و بعد از بازگشت باید در جهان سردی به زندگی خود ادامه دهد که در آن خاکستر خالصترین سفید است.
دنیای خاکستری ما، که گاهی درکی از فداکاری ندارد، در این فیلم بهخوبی به تصویر کشیده میشود. فیلم بازیهای خوبی دارد و در جشنوارههای معتبری مانند کن و برلین هم حضور داشته است. زندگی شیائو در دنیای پرخاشگر اطرافش در خاکستر خالصترین سفید است بهزیبایی به نمایش گذاشته میشود.
۲۸. روزی، روزگاری در… هالیوود (Once Upon a Time in…Hollywood)
کوئنتین تارانتیو (Quentin Tarantino) را دوست دارید؟ پس از روزی روزگاری … هم خوشتان خواهد آمد. اثر تازهٔ این کارگردان تا حد زیادی او را به روزهای اوجش مثلا شبیه به زمان ساخت پالپفیکشن (Pulp Fiction) بازگردانده است. خلاقیت تارانتینو در تعریفکردن داستانی از سینمای دهه ۶۰ میلادی با بازیهای خوب دیکاپریو (Leonardo Dicaprio) و برد پیت (Brad Pitt) بسیار جذاب از کار درآمده است.
ماجرا از هنرپیشهای با بازی دیکاپریو میگوید که موقعیت خود را در سینما نامناسب و متزلزل میبیند. برد پیت هم دوست صمیمی و البته بدلکار او در فیلمهای مختلف است. دیکاپریو با کارگردان معروف، رومن پولانسکی (Roman Polanski)، و همسر فقیدش، شارون تیت (Sharon Tate)، که در فاجعهای دلخراش کشته شد همسایه است. این همسایگی امیدهایی را در دل دیکاپریو برای پذیرفتهشدن در نقشهایی مناسب روشن میکند. بهطورکلی با فیلمی روبهرو هستیم که در آن فانتزی، نوستالژی، آرزو و البته خون موج میزند. روزی روزگاری… را بهعنوان یکی از بهترین فیلم های ۲۰۱۹ از دست ندهید.
۲۷. انگل (Parasite)؛ از بهترین فیلم های ۲۰۱۹
انگل کمدی سیاهی است که شما را پای پردهٔ سینما (البته برای ما ایرانیها، پای صفحه نمایش تلویزیون یا شاید لپتاپ) میخکوب میکند. بونگ جون هو (Bong Joon-ho) در آخرین ساختهٔ خود به موضوعی کلیشهای با روایتی بهشدت نو مشغول است. شکاف طبقاتی جاری میان زندگی مردمان کرهجنوبی و آرزوهای فروخوردهٔ طبقه فقیر در همراهی با ظلم و خودخواهی طبقه مرفه در انگل بهخوبی به نمایش گذاشته میشود.
داستان فیلم درباره خانوادهای بهشدت فقیر است. با بازشدن پای پسر این خانواده به خانهای اعیانی برای تدریس زبان انگلیسی به فرزند خانواده ثروتمند، باقی اعضای خانوادهٔ فقیر هم به آن خانه راه پیدا میکنند و حالا جنگی نمادین میان قشر ضعیف اقتصادی و مرفهان خودپسند و ظالم درمیگیرد. در انگل شاهد این حقیقت تلخ هستیم که برای بقا در جوامع امروزی یا باید بکشی یا کشته خواهی شد. انگل فیلم شگفتیسازی بوده است. فیلمی که بعد از جوایز ارزندهای ازجمله گلدنگلوب، اسکار را هم بر طاقچهٔ افتخاراتش نشاند.
۲۶. درد و افتخار (Pain and Glory)
اگر اهل سینما باشید، قطعا پدرو آلمودوار (Pedro Almodóvar) را میشناسید و اگر پدرو آلمودوار را بشناسید، حتما از دیدن فیلم تازهاش هیجانزده خواهید شد. آنتونیو باندراس (Antonio Banderas) در این فیلم در نقش کارگردانی پیر و مریض را بازی میکند که از سالهای فیلمسازی و موفقیت فاصله گرفته است. با ملاقات او با یکی از بازیگرانش، دوباره فرصتی به او داده میشود تا به گذشته نقبی بزند و تکلیفش را با خودش درباره مسائل مختلف روشن کند.
در این میان، حضور مادرش هم در صحنههایی که به گذشته ارجاع داده میشود در پیشبرد داستان نقش مهمی ایفا میکند و فیلم در پناه همراهی این عناصر از سینما، خانواده و غوطهورشدن در خود میگوید. در واکاوی گذشتهها و لحظات طیشدۀ زندگی، درد بیشتر احساس میشود یا افتخار؟ شما چه فکر میکنید؟
۲۵. در پارچه (In Fabric)
پیتر استریکلند (Peter Strickland) کارگردان فیلم در پارچه است. او علاقهٔ پنهانناشدنی خود به ژانرهای سینمایی دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی در اروپا را در این فیلم کاملا نمایان میکند. این فیلم در دستهبندی فیلم های ژانر وحشت قرار میگیرد. ماجرا ماجرای روحی سرگردان است که در لباسی نفرینشده از تن فردی به فرد دیگر منتقل میشود.
زنی مطلقه با خرید لباسی قرمزرنگ از فروشگاه متوجه میشود که با لباسی معمولی روبهرو نیست. پوشیدن این لباس باعث بهجایماندن زخمهایی روی بدنش میشود. فیلم در هالهای از وحشت به ما نشان میدهد که روحی سرگردان در بافت این لباس نفوذ کرده و از بدن فردی به دیگری منتقل میشود. طنزی ظریف در پس ترسی که فیلم به بیننده القا میکند هم در این اثر دیده میشود: ترسی که آن را به یکی از بهترین فیلم های ۲۰۱۹ بدل میکند.
۲۴. سفر طولانی روز در شب (Long Day’s Journey Into Night)
سفر طولانی روز در شب اثر بی گان (Bi Gan) به شکل سهبعدی ساخته شده است و ازنظر رنگ و نورپردازی یکی از بهترین فیلم های ۲۰۱۹ به شمار میرود. فیلم از بازگشت مردی به زادگاهش برای مراسم تدفین پدر میگوید. در این سفر، گذشتهها از جمله عشقش به زنی در دوران جوانی به او هجوم میآورند. در واقع، شخصیت نخست فیلم اسیر گذشتهای میشود که او را رها نمیکند.
این اسارت باعث میشود مرد در تلفیقی از رؤیا و واقعیت اسیر شود و در سفری خلسهگونه در دنیایی ذهنی بهدنبال عشقِ ازدسترفته و گذشتههایش بگردد. فیلم لحظات شاعرانهٔ زیبایی دارد و دیدن آن برای کسانی توصیه میشود که بهدنبال سینمای مفهومیتری میگردند.
۲۳. سوغاتی (The Souvenir)؛ از بهترین فیلم های ۲۰۱۹
سوغاتی درباره دختر جوانی به نام جولی است که عاشق مردی بزرگتر از خود به نام آنتونی میشود. اما واقعیت این است که شخصیت آنتونی ابعاد و زوایای زیادی دارد که دختری در سنوسال جولی برای کشف و شناختشان هنوز بسیار جوان است.
در خلال روابط جولی با آنتونی، از زندگی این دختر و علاقهمندیاش به هنر هم روایت میشود. در طول داستان، دختر جوان در مسیر کسب تجربههای رنگارنگش موفق به شناخت خود هم در دنیای هنر و هم در زندگی شخصی میشود.
جوآنا هاگ (Joanna Hogg)، کارگردان این فیلم، در سوغاتی، عشق را ابزاری برای حرکت در مسیر خودشناسی معرفی میکند و با سلیقهای تحسینبرانگیز، صحنههای زیبایی را از زندگی دختر جوان به تصویر میکشد.
۲۲. آپولو ۱۱ (Apollo 11)
آپولو ۱۱ مستندی است از تاد داگلاس میلر (Todd Douglas Miller) درباره نخستین سفر آمریکاییها به کره ماه. فیلم از تلاشها، جسارت و شجاعت افرادی مانند نیل آرمسترانگ (Neil Armstrong)، باز آلدرین (Buzz Aldrin) و مایکل کالینز (Michael Collins) در جهت تحقق یکی از رؤیاهای دیرین بشر میگوید.
شکوه و اهمیت پروژه آپولو ۱۱ یعنی مجموعه مأموریتهای مرتبط با سفر به ماه در این مستند باشکوه و جلوهای بینظیر عرضه میشود. پخش تصویر زندهٔ نخستین ماهنوردان، که از تلویزیونهای مختلف بهطور زنده پخش میشد، بیتردید شکوهی جذاب داشت. در این مستند هم مأموریت آپولو ۱۱ در قالب ماجرایی نفسگیر و دیدنی به تصویر کشیده شده است.
۲۱. دایان (Diane)
فیلم دایان از زنی به همین نام میگوید که در زندگیاش بهشکلی بیش از حد به اطرافیان اهمیت میدهد. مهر و همراهی او با پسر معتادش و شخصیتهای دیگر فیلم به حدی میرسد که در آستانه خشم و حسرتهای مختلف قرار میگیرد. ازخودگذشتگی بیش از حد دایان احساس گناه و عصبانیت را در وجودش شعلهور میکند.
کارگردان این فیلم، کنت جونز (Kent Jones)، پیشترها بهعنوان منتقد سینمایی فعالیت میکرده است. او در دایان بهخوبی از عهده نشاندادن شخصیت زنی تنها برآمده است: زنی که نوعدوستی مذهبیاش در کنار رازهایی که در سینه حبس میکند در نهایت باعث آزارش میشوند. بازی مری کی پلیس (Mary Kay Place) در نقش دایان هم بسیار ستودنی از کار درآمده است. دایان را هم به شمار بهترین فیلم های ۲۰۱۹ اضافه کنید.
۲۰. سیمای زنی در آتش (Portrait of a Lady on Fire)؛ از بهترین فیلم های ۲۰۱۹
سیمای زنی در آتش بهوضوح داستانی است زنانه. قصهٔ فیلم در قرن ۱۸ میلادی میگذرد و داستان زن جوانِ نقاشی را روایت میکند که بهدستور مادر دختری اشرافی و برخلاف میل دختر باید از او پرترهای بکشد. نقاش برای کشیدن جزئیات چهرهٔ دختر با او طرح دوستی میریزد و رابطهای صمیمانه میانشان شکل میگیرد.
دختر در آستانهٔ ازدواج است و از این موضوع رضایت ندارد. سیمای زنی در آتش از قدرت زنانه در پس صحنههای نمایش زندگی میگوید: قدرتی پیچیده که درک و بهتصویرکشیدن آن از سوی سلین سیاما (Céline Sciamma) باعث شده تا در ردیف بهترین فیلم های ۲۰۱۹ قرار بگیرد.
۱۹. فیلی که بیحرکت نشسته است (An Elephant Sitting Still)
فیلی که بیحرکت نشسته است روایتگر یک تراژدی است. این تراژدی از دل انزوا، نفرت، خشم و غمی بیرون میآید که شهروندان چینی با احساس بیقدرتبودن و بیارزشبودن به وجود میآورند. ماجرای فیلم فقط در یک روز میگذرد و شخصیتهای مختلف با داستانهای متنوع با یکدیگر در ارتباطی ظریف و هنرمندانه پیوند میخورندِ یعنی ماجراهای مرتبط با هریک از شخصیتهای ناامید و مأیوس فیلم در نهایت با هم ارتباط پیدا میکند.
پیرمردی که قرار است به خانهٔ سالمندان فرستاده شود، دخترکی که در پی رابطه با ناظم مدرسه به دردسر افتاده است، دوستان دختر و شخصیتهای مختلف فیلم همگی در جهانی سرد و یخزده زندگی میکنند. گویی امیدی به رهایی آنها از این فضا نیست. مدتزمان فیلی که بیحرکت نشسته است حدود ۴ ساعت است و اگر حوصلهٔ فیلمی چینی با محوریت انزوا و یأس آدمی را داریدُ احتمالا از آن خوشتان خواهد آمد.
۱۸. مونوس (Monos)
جنون، عشق و تخاصم از مفاهیم محوری مونوس هستند. مونوس داستان سربازان نوجوانی است که زیرنظر پزشکی آمریکایی در ناکجاآبادی در یکی از کشورهای آمریکای لاتین مشغول به خدمت هستند. این سربازان با تمرینات و برنامههای سخت و دشوار روزها را به سر میکنند.
اگر فیلم تحسینشدهٔ فوردکاپولا (Francis Ford Coppola) یعنی اینک آخرالزمان (Apocalypse Now) را دیده باشید، با تماشای مونوس به یاد همان فضا و حسوحال خواهید افتاد.
گروه سرابازان نوجوان بههمراه پزشک سرپرستشان در خلال فیلم وارد جنگلی میشوند که در آن رفتهرفته، مفاهیمی چون اتحاد مخدوش میشود و از بین میرود. ترس، وفاداری، ارتباطات نزدیک جسمی، بیگانگی و کنترل از مفاهیم دیگری هستند که در مونوس روایت میشوند. فیلم به ما میگوید که جنگ و ماهیت خودتخریبش دنیای ناگواری برای کودکان و نوجوانان میسازد.
۱۷. گلوریا بل (Gloria Bell)؛ یکی از بهترین فیلم های ۲۰۱۹
گلوریا بل داستان زنی است در دهۀ ۵۰سالگی که سعی دارد با شرکت در کلاس رقص، بحران پیری را برای خود حل کند. او در جستوجوی عشق است و در این میان با مردی آشنا میشود که مانند گلوریا طلاق گرفته است. رابطۀ ایندو با ماجراها و نوساناتی پیش میرود.
گلوریا در دستهٔ آثار درامـکمدی تقسیمبندی میشود و فیلم سرزندهای است که بازی جولیان مور (Julianne Moore) در آن بهشدت جذاب و گیرا از کار درآمده است. گلوریا شوق زیادی به زندگی دارد و در صحنههایی رنگی و جذاب از درونیات زنی برایمان میگوید که بالاخره به آرامش و رهایی موردنظر و مطلوبش دست پیدا میکند.
۱۶. ولگرد ساحلی (The Beach Bum)
به بازیگران ولگرد ساحلی که برخی آن را بطری ساحلی هم ترجمه میکنند کمی دقت کنید: متیو مککانهی (Matthew McConaughey)، اسنوپ داگ (Snoop Dogg)، زک افرون (Zac Efron) و جونا هیل (Jonah Hill). ترکیب جالبی است، نه؟ حال اگر بدانید که فیلم درباره مردی به نام مونداگ با نقشآفرینی متیو مککانهی است که به ماریجوانا اعتیاد دارد و سبک زندگی خاص خودش را پیش گرفته است، احتمالا برای دیدن این فیلم کنجکاو خواهید شد.
اتفاقات مختلفی در مسیر این کمدی سرخوشانه به وقوع میپیوندد که با بازی خوب بازیگرانش، مخاطب را تا انتها با خود همراه میکند. اگر بهدنبال یک کمدی خوشساخت میگردید، حتما ولگرد ساحلی را تماشا کنید.
۱۵. نقطه اوج (Climax)
اگر با گاسپار نوئه (Gaspar Noé) و آثارش آشنا باشید، حتما میدانید که همیشه در روایتهایش از نوعی هارمونی بهسمت آشوب پیش میرود. نقطه اوج هم داستان گروهی رقصنده است که در کنار هم جمع میشوند و مصرف مادهای که معلوم نیست از چه طریق وارد بدنشان میشود به آنها حسوحالی عجیب میدهد. عدهای از آنها فکر میکنند که در بهشت هستند و عده دیگری در جهنم.
این گروه که برای تمرین رقص در قلب جنگل جمع شدهاند با ازخودبیخود شدن در خلال تمرین، نمودی از سقوط را به تصویر میکشند. صحنههای مالیخولیایی فیلم، که بهکمک فیلمبرداری خاص اثر به القای حس تحیر بازیگران منجر میشود، از امتیازات فیلم است.
۱۴. زیر دریاچه نقرهای (Under the Silver Lake)؛ ازجمله بهترین فیلم های ۲۰۱۹
فیلمبازهای حرفهای زیر دریاچه نقرهای را دوست خواهند داشت. مگر میشود فیلمبین باشید و از دیدن ردپایی از آلفرد هیچکاک، رابرت آلتمن و برایان دیپالما در فیلم تازه دیوید رابرت میچل (David Robert Mitchell) لذت نبرید. داستان زیر دریاچه نقرهای درباره پسری به نام سَم است که با فیلم، موسیقی و هنر ارتباط دارد اما بهنظر، بیهدف و دچار نوعی بیخیالی است که استیصال در آن موج میزند.
سم با دختری در همسایگی خود آشنا میشود که بهطور ناگهانی ناپدید میشود و انگار گم شده است. از سوی دیگر، میلیاردری هم در فیلم کشته میشود و گویی ارتباطی میان این دو حادثه وجود دارد. سم که روشنفکری عاشق حل معماست و همواره تئوریهای توطئه را درباره موضوعات مختلف در سر میپروراند، دست به جستوجو میزند و میل دارد دختر را پیدا کند.
اندرو گارفیلد (Andrew Garfield)، در نقش سم، بازی خیرهکنندهای ارائه میدهد و در نئونوآر رابرت میچل به بیان دنیایی مشغول میشود که در آن، دولتها و قدرتها تمام ابعاد زندگیمان را برنامه ریزی میکنند. چاره چیست؟
۱۳. هاگازوسا (Hagazussa)
هاگازوسا در زبان آلمانی قدیم بهمعنای جادوگر است. پس از همین ابتدای کار بدانید که با فیلمی ترسناک روبهرو خواهید بود. هاگازوسا در کوههای مهگرفتهٔ آلپ روایتگر داستان مادر و دختری است که از روستا دورند و ارتباطی با آدمهای آن ندارند.
در شبی، خروج مادر از کلبه باعث مرگش میشود و پس از آن شاهد زندگی تنهای دخترک هستیم که گویی پا جای پای مادر میگذارد و چندی بعد او هم با دخترکی که بهطرزی نامشروع به دنیا میآورد بهتنهایی در همان کلبه به زندگی ادامه میدهد. هاگازوسا از نفرینی دنبالهدار در زندگی مادر و دختری میگوید که در میان تصاویر ناب و فیلمبرداری عالی، هر لحظه حس ترس را بهخوبی به مخاطب منتقل میکند.
۱۲. الماسهای تراشنخورده (Uncut Gems)
برادران سفدی (Joshua and Benny Safdie) را با فیلم تحسینشدهٔ اوقات خوب (good time) میشناسیم: فیلمی با بازی درخشان رابرت پتینسون. این بار دو برادر بهسراغ سوژهٔ ناب دیگری رفتهاند و آدام سندلر دوستداشتنی (Adam Sandler) در فیلمشان در نقش جواهرفروشی را بازی میکند که بدهیهای سنگینش اوضاع زندگی را برایش کاملا به هم ریخته است.
تنها راه نجات این شخصیت، که هارولد نام دارد، سنگ الماسی است که از اتیوپی قاچاق کرده و اگر بتواند (یعنی میتواند؟) این سنگ را تراش بدهد، شاید بتواند با فروش آن راهی برای مشکلات ریز و درشتش پیدا کند.
رابطهٔ هارولد با همسرش هم چندان اوضاع آفتابی و خوبی ندارد و این هم از داستانهای دیگری است که در روند قصۀ فیلم و تلاشهای او برای نجات خود شاهد هستیم. الماسهای تراشنخورده بیشک با کارگردانی خوب و بازی درخشان سندلر یکی از بهترین فیلم های ۲۰۱۹ است.
۱۱. زنان کوچک (Little Women)
گرتا گرویگ (Greta Gerwig)، کارگردان فیلم تحسینشدهٔ زنان کوچک، با این فیلم خود را در شمار بهترین کارگردانان فعلی دنیا قرار داده است. اگر از متولدان دههٔ شصت باشید، حتما کارتون خاطرهانگیز زنان کوچک را به یاد دارید. این فیلم هم مانند همان کارتون، اقتباسی از کتابی به همین نام و نوشتهٔ لوئیزا میالکات ( Louisa May Alcott) است.
فیلم زندگی چهار دختر خانوادهٔ مارچ را نشان میدهد و در خلال آن از مفاهیمی چون بلوغ، نفرت، عشق و پستیها و بلندیهای زندگی این خواهران در کنار مادرشان در طول دوران جنگ داخلی آمریکا گفته میشود. هریک از خواهران مارچ دارای روحیات و ویژگیهای شخصیتی خود هستند و به شکلدهی یکی از پرفروشترین فیلمهای سال کمک کردهاند.
بازی بازیگران فیلم مثل اما واتسون (Emma Watson)، سورشا رونان (Saoirse Ronan)، مریل استریپ (Meryl Streep) و… از امتیازات برجستۀ این اثر است. زنان کوچک هم از مدعیان اسکار ۲۰۲۰ بود که البته دستخالی از این رقابت بیرون آمد.
۱۰. یک زندگی پنهان (A Hidden Life)؛ یکی از بهترین فیلم های ۲۰۱۹
در دستان معجزهگر ترنس مالیک (بیشتر فیلمدوستان او را با فیلم درخت زندگی میشناسند)، کارگردان یک زندگی پنهان، فاشیسم فقط تهدیدی سیاسی و اجتماعی نیست؛ او میتواند با زاویهٔ نگاه خاص خودش از آن برای تعریف تجربهای اخلاقی و معنوی کمک بگیرد. یک زندگی پنهان ماجرای زندگی کشاورزی است که در سالهای دهه ۱۹۴۰ میلادی با حضور نازیها و پیوستن به ارتش آنها برای همیشه دچار دگرگونی میشود.
این کشاورز میلی به پیوستن به نازیها ندارد و از حضور در جنگ امتناع میکند. او تجربههای اخلاقی و معنوی خود را در مسیر فیلم به نمایش میگذارد و اینجاست که فیلمی درباره جنگ جهانی بدون نمایش انبوهی از خشونت و پیکرهای نیمهجان به روایتی تازه از پدیده جنگ دست پیدا میکند. آخرین ساختهٔ ترنس مالیک (Terrence Malick) بیتردید یکی از بهترین فیلم های ۲۰۱۹ است. آن را از دست ندهید.
۹. ترانزیت (Transit)
ترانزیت هم از جنگ میگوید، از آوارهشدن انسانهایی روی این کرهٔ خاکی که با عنصر مشترک جنگ با هم در ارتباط قرار میگیرند و ماجراهای مختلفی را شکل میدهند. مردی آلمانی و مهاجر به نام گئورگ تصمیم دارد قبل از هجوم نازیها به پاریس بهسمت مارسی برود. در این مسیر، کیف نویسندهای که خودکشی کرده و مدارکی برای رفتن به مکزیک در وسایلش موجود است بهطوری اتفاقی به دست گئورگ میافتد.
گئورگ هم با افراد دیگری که در گریز از دست نازیها هستند، هممسیر میشود و ارتباطاتی میان او و افراد دیگر شکل میگیرد که یکی از آنها همسر سابق نویسنده فقید است. ترانزیت فیلمی قابلتأمل درباره هویت، حسرت، عشق و تولدی دوباره است.
۸. داستان اسباببازی ۴ (Toy story4)
داستان اسباببازی ۴ ادامهای است بر مجموعه فیلمهایی به همین نام. بار دیگر اسباببازیها وارد سفری ماجراجویانه میشوند و اگر طرفدار این سری از انیمیشنها بوده باشید، قطعا از داستان اسباببازی ۴ هم استقبال خواهید کرد.
این فیلم در گیشه هم فروش خوبی داشته است و صداپیشگان جذاب و هنرمند آن مانند تام هنکس (Tom Hanks) و کیانو ریوز (Keanu Reeves) در شکلگیری داستان و حسبخشیدن به شخصیتهای کارتونی نقش بسیار مهمی ایفا کردهاند.
در داستان اسباببازی ۴، شخصیتی جدید به نام فورکی که یک چنگال است به فیلم میپیوندد و وودی یعنی قهرمان همیشگی ماجرا و اسباببازیهای دیگر در کنارش قرار میگیرند تا با بحران هویت که برای او پیش آمده، مقابله کنند. فورکی نمیداند که یک زباله است یا یک اسباببازی. در واقع، دچار نوعی بحران خودشناسی شده است که دیدن فیلم تا انتها را جذاب و دیدنی میکند.
۷. جودی (Judy)؛ از جمله بهترین فیلم های ۲۰۱۹
جودی برای رنه زلوگر (Renée Zellweger)، اسکار بازیگری بهترین نقش اول زن در سال ۲۰۲۰ را کسب کرد. همین باعث میشود که شاخکها را تیزتر کنیم و ببینیم که ماجرا از چه قرار است. داستان فیلم از زندگی جودی گارلند (Judy Garland) میگوید: ستارهای هالیوودی که قربانی قوانین نهچندان انسانی هالیوود شد و در طول زندگی حرفهایاش مشکلات متعدد از جمله اعتیاد را از سر گذراند.
در این فیلم، از ماههای آخر زندگی جودی گفته میشود که با خودکشی به پایان میرسد. جودی وضعیت خوبی ندارد و ازنظر روحی بههمریخته است، نیازش به پول برای رفع مشکلات مالیاش، او را مجبور به اجراهایی سنگین میکند. هرچند بازی رنه زلوگر باعث میشود که این فیلم در میان فیلمهای مهم قد علم کند، اما ضعفهایی در داستانگویی دارد که نمیتوان از آنها گذشت.
۶. جوکر (Joker)
اگر فیلمبین باشید، دیگر تا الان حتما جوکر را دیدهاید. حتما هم میدانید که واکین فینیکس (Joaquin Phoenix) بازیگر نقش اصلی آن اخیرا توانسته است انواع و اقسام جایزهها را برای نقشآفرینی اثرگذارش از آن خود کند: جایزههایی که تازهترینشان همین اسکار چند شب گذشته است.
فینیکس آنقدر زیرپوستی و عمیق از عهده بازی در نقش کمدینی مفلوک برآمده است که حتی سرسختترین طرفداران جوکر قبلی یعنی هیث لیجر فقید (Heath Ledger) هم به این جوکر تازه روی خوش نشان میدهند: همانها که معتقد بودند نقشآفرینی لیجر در شوالیه تاریکیِ (Dark Night) کریستوفر نولان تکرارنشدنی است.
داستان همانطور که اشاره شد، داستان کمدینی مفلوک است که با افسردگی و مشکلات مالی دستوپنجه نرم میکند. تجربههای تلخ متعدد و سرخوردگیهای این فرد او را به جنایتکاری بدل میکند که با نقاب جوکر در شهر گاتهامسیتی (لوکیشن همیشگی داستانهای بتمن و جوکر) قیام میکند و الهامبخش نهضتی از سوی مردم فقیر علیه قدرتمندان فاسد شهر میشود. رابرت دنیروی بزرگ هم در کنار فینیکس در نقشی جانبی در فیلم حضور دارد.
۵. جوجو خرگوشه (Jojo Rabbit)
آثار جنگ بر دنیا تمامی ندارد. حتی درگیریهای کوچک هم میتوانند تا سالها بر روند هستی خدشه وارد کنند. حال در نظر بگیرید پدیدهٔ وحشتناکی چون نازیسم و حضور فردی مانند هیتلر میتواند تا سالها دنیا را تحت تأثیر خود قرار دهد. گاهی این اثرات به زبان فیلم بر پردهٔ نقرهای مینشیند و از دل ماجراهایی هولناک، هنر بیرون میآید تا زندگی را برای بشرِ دستوپابسته در میان سیاست و مکر تلطیف کند.
جوجو خرگوشه هم داستان پسرکی است که میخواهد در ارتش نازی برای هیتلر خدمت کند و به همین خاطر به کمپ کودکان هیتلری میپیوندد. این کمدیـدرام دیدنی را تایکا وایتیتی (Taika Waititi) نیوزلندی کارگردانی کرده است و ماجرایی را برای مخاطب میگوید که سرشار از گرههای داستانی جذاب و طنزی فراموشنشدنی است.
پسرک کوچک فیلم که سودای پیوستن به نازیها را دارد بعد از خودداری از کشتن خرگوشی در کمپ آموزشی کودکان به جوجو خرگوشه معروف میشود. او راه نجات خود از فشارهای مختلف را تجسم یک دوست خیالی برای خود میبیند که کسی نیست جز آدولف هیتلر. جوجو خرگوشه دیدنی است. آن را ببینید و از بازی پسر کوچک فیلم در کنار اسکارلت یوهانسون (Scarlett Johansson) لذت ببرید.
۴. ۱۹۱۷ (۱۹۱۷)؛ یکی از بهترین فیلم های ۲۰۱۹
باز هم جنگ، دستمایهای برای ساخت یکی دیگر از بهترین فیلم های ۲۰۱۹ شده است. این بار در فیلم جنگیـحماسی ۱۹۱۷ اثر سام مندز (Sam Mendes) شاهد داستان دو سرباز انگلیسی در جنگ جهانی اول هستیم که باید پیامی مهم را به گردانی بزرگ از سربازان همرزمشان برسانند و آنها را نجات بدهند. وقت اندک است و مسیر پرپیچوخم. آیا این دو سرباز جوان موفق میشوند مأموریتشان را به پایان برسانند؟
جلوههای ویژهٔ ۱۹۱۷ بسیار دیدنی و جذاب است. هر چند این فیلم نتوانست در مراسم اسکار ۲۰۲۰ جایزهٔ بهترین فیلم را از آن خود کند، اما در گلدنگلوب خوش درخشید. حساسیتهای مندز در فیلمبرداری و رعایت جزئیات باعث شده بود که مدت فیلمبرداری این اثر چندین ماه طول بکشد. ظاهرا اینهمه وسواس او ارزشش را داشته است و با فیلمی شستهرفته مواجهیم که به دل مینشیند.
۳. مرد ایرلندی (The Irishman)
سینمای گانگستری دهه ۹۰ میلادی تا حد زیادی رشد و شکوفاییاش را مدیون مارتین اسکورسیزی بزرگ (Martin Scorsese) است. او با ساخت آثاری چون رفقای خوب (Goodfellas) و کازینو (Casino) به این ژانر از سینما هویت و قوامی تازه بخشید. مرد ایرلندی هم یکی دیگر از کارهای جذاب اسکورسیزی با هنرپیشههای موردعلاقهاش یعنی آلپاچینو (Al Pacino) و رابرت دنیرو (Robert De Niro) در همین سبک است.
مرد ایرلندی از فساد و دنیای زیرزمینی آن در آمریکا میگوید و اقتباسی است از رمان شنیدهام خانهها را رنگ میکنی، نوشتهٔ چارلز برنت (Charles Brandt). ماجرا درباره رابرت دنیرویی است که زندگی پرپیچوخمی داشته است و این پیچوخمها از جاده فساد و خلافکاریهای رنگارنگ عبور کردهاند.
آشنایی او در مقطعی از زندگیاش با آلپاچینو، که رهبر گروهی مافیایی است، بنمایهٔ داستان را تشکیل میدهد. فیلم پر است از حوادث و ماجراهای مافیایی جذاب که برای درک بهتر آنها مرور تاریخ آمریکا هم لازم است. مرد ایرلندی را بهعنوان یکی از بهترین فیلم های ۲۰۱۹ از دست ندهید.
۲. داستان ازدواج (Marriage Story)
طلاق از آن وقایعی است که میتواند گذشته، حال و آیندهٔ آدمهای تحت تأثیر خودش را نابود کند. ماجرای فیلم داستان ازدواج هم حول موضوع طلاق میچرخد. زن و شوهر جوانی که پس از آشنایی باهم در دنیای سینما و هنر، ازدواج کردهاند، حالا با داشتن پسری هشتساله، قصد طلاق دارند. مراحل ابتدایی کار ساده به نظر میرسد و انگار همهچیز بهشکلی دوستانه میان آنها برای توافق طلاق پیش رفته است؛ اما این تمام ماجرا نیست.
بازیهای درخشان اسکارلت یوهانسون (Scarlett Johansson) و آدام درایور (Adam Driver) در نقش این زوج به خلق فیلمی عمیق و دیدنی کمک کرده است که بسیار به زندگی واقعی شباهت دارد.
۱. فانوس دریایی (The Lighthouse)؛ از بهترین فیلم های ۲۰۱۹
فانوس دریایی از بهترین فیلم های ۲۰۱۹ است، فیلمی سیاهوسفید با بازی درخشان رابرت پتینسون (Robert Pattinson) و ویلیام دفو (Willem Dafoe) در نقش دو نگهبان فانوس دریایی. این فانوس دریایی در جزیرهای دورافتاده و پرباران قرار دارد. پتینسون نقش نگهبان جوانی به نام ایفریم ویزلو را ایفا میکند که در مدت اقامتش در جزیره با خُردهفرمایشهای نگهبان پیرتر یعنی ویلیام دفو در نقش توماس وِیک به درماندگی و منتهیدرجهٔ پرخاش میرسد.
وجود استعارهها و الهاماتی از داستانهای اساطیری در فانوس دریایی، آن را به اثری بدل میکند که برای فهمش باید تأمل زیادی به خرج بدهید. فیلم از حرص، احساس گناه و شرم میگوید. فانوس دریایی بهعنوان یکی از بهترین فیلم های ۲۰۱۹ تا مدتها در ذهن تماشاگر باقی میماند و او را به چالش میکشد.
شما چه فیلمهایی را به این لیست اضافه میکنید؟ اگر قرار باشد شما چنین لیستی تهیه کنید چه فیلمهایی در آن قرار میگیرند؟ نظرات خود را با ما و کاربران چطور درمیان بگذارید.