نقد و بررسی سریال عاشقانه
نقد و بررسی سریال عاشقانه
مدیوم شبکه نمایش خانگی که چند سالی بیش نیست به یکی از راههای عرضه تولیدات نمایشی بدل شده، تفاوتهای آشکاری با مدیوم تلویزیون دارد. تفاوتهایی که هم شامل مزایاست هم معایبی دارد. آزادیهایی که در اجرا برای شبکه نمایش خانگی وجود دارد، در تلویزیون نیست و تضمین بازگشت سرمایه که در تلویزیون هست، در شبکه نمایش خانگی به این سادگیها به دست نمیآید. عاشقانه ریسکی بود که منوچهر هادی آن را به جان خرید و جواب آن را هم گرفت .
شخصیت های داستان
رضا، پسر یک حاجی بازاری متنفذ سیاسی است که تضاد های شخصیتی فراوانی با پدر دارد. تعقیب دخترک زیبای داستان نیز، به دستور مادر و به منظور کشف ماجرایی پنهانی از پدر است. همسر او نیز، در مقایسه با دیگر شخصیت های زن داستان، سنتی تر و اندکی مذهبی تر است. سر و شکل زندگی شان نیز ساده تر و به زندگی قشر متوسط جامعه نزدیکتر است. زنی مرموز، جوان و زیبا، مخفیانه پا به زندگی این خانواده گذاشته و اتفاقات بعدی را رقم زده است.
سهیل، نماینده قشر بسیار مرفه جامعه است. سبک زندگی آنها بسیار مدرن و جذاب و مرفه است. آپارتمانی بسیار لوکس، شغل های پر درآمد و سبک زندگی غربی از جمله جذابیت هایی است که برای زندگی این زوج با بازی محمد رضا گلزار و ساره بیات، تعریف شده است. چالش زندگی آنها، روابط بسیار سرد زناشویی است که همچنان طی دو قسمت، دلیل و زمینه آن، مشخص نیست.
پیمان، شخصیت یاغی داستان محسوب می گردد. او برادر ریحانه، زن سنتی داستان است؛ اما زندگی خود را کاملا از چهارچوب معیارهای مورد پسند اجتماع دور کرده است. خلاف های زیر پوست شهر، فرار از زندگی متعهدانه و مخفی کاری های متعدد، حتی سبک حرف زدن و لباس پوشیدن غربی ولی سنت گریز او، مایه نوعی دیگر از جذابیت های داستان است.
داستان سریال
بلافاصله در دو دقیقه اول سریال، با روایتی از یک خیانت روبرو می شویم. این تم، در دل داستانی موازی از سه دوست روایت می شود. رضا، سهیل و پیمان، سه دوست هستند که به نوعی نسبت فامیلی نیز دارند و غیر از آن، در یک شرکت مجلل اما ظاهرا نه چندان موفق تبلیغاتی نیز، شریک و همکار هستند. زندگی این سه دوست، تفاوت ها و جذابیت هایی دارد که قرار است، دستمایه داستان سریال باشند.
در دو قسمت آخر این مجموعه شاهد حوادث عجیبوغریبی بودیم که شاید از ابتدا پیشبینیاش برای خیلیها مشکل بود. اینکه گیسو (مهناز افشار) نهتنها آن دختر مظلوم و بیکسی نبود که ادعا میکرد، بلکه اصلاً نسبتش با حاج یونس شکیبا (مسعود رایگان) چیز دیگری بود. گیسو نه دختر حاج یونس که همسر صیغهای او بود و کارش سرقت و فروش اطلاعات بود و با همین هدف هم به حاج یونس نزدیک شده بود.
حقیقتی که رضا (حسین یاری) را حسابی شوکه کرد و تمام تلاشهایش را برای پذیرش گیسو بهعنوان خواهرش را بیارزش کرد؛ اما گیسو که برخلاف باور همه نمرده بوده با صحنهسازی و کمک همسر سابقش، دامون (حمیدرضا پگاه) سعی در مقصر جلوه دادن حاج یونس بهعنوان قاتلش داشته است و با افشا شدن این راز همهچیز ختم به خیر می¬شود. مرگ هدیه (سارا رسولزاده) هم از دیگر اتفاقات غافلگیرکننده «عاشقانه» بود. با مرگ هدیه، احساس پیمان (هومن سیدی) به او رازی سربهمهر باقی ماند و بیننده متوجه نشد که آیا علاقهای بین این دو کاراکتر بوده است یا فقط مرام و معرفت پیمان و شرایط سخت زندگی هدیه بوده که آن دو را به هم نزدیک کرده است.
نقاط قوت
در سریال «عاشقانه» چیزی که بیش و پیش از هر فاکتوری به چشم میآید، گردآوری عمده معیارهای آزموده و موفق پیشین است. ستارههایی در این سریال گرد هم آمدهاند که شاید بودن حتی یکی از آنها نیز، اقبال مخاطب را لااقل در ابتدای کار به همراه بیاورد. مهناز افشار، محمدرضا گلزار، فرزاد فرزین و ساره بیات و… هرکدام خود بخشی از مخاطبانن خاص خود را به تماشای حداقل یکی دو قسمت ابتدایی این سریال ترغیب میکنند. کنار هم چیدن این ستارگان، به نوبه ی خود حکایت از تیزهوشی عوامل این سریال در بهره بردن حداکثری از فرمولهای جذب مخاطب است. چراکه هرکدام از این هنرپیشگان طیف علاقهمندانی مخصوص به خود دارند. افرادی که ستارهای مانند محمدرضا گلزار ستاره محبوبب آنهاست، شاید همپوشانی چندانی با طیف علاقهمندان به بازی ساره بیات نداشته باشند. با این چیدمان، تقریباً از هرر نوع سلیقهای، مخاطب، ستاره موردعلاقه خود را در این سریال خواهد یافت.
معیار بعدی جذب مخاطب، آنچه در نگاه اول به چشم او چشمنواز بیاید، دکور و نوع طراحی صحنه و لباس سریال است. ثروت و رفاه فراوانی که در تکبهتک فریمها موج میزند، شاید برای آن دسته از مخاطبانی که دسترسی به این نوع و سبک زندگی ندارند، مایه حسرت و رنجش تلقی شود، اما بههرحال بسیاری را نیز جذب میکند.
بسیاری ترجیح می دهند این رفاه و این فاصله نجومی بین سبک های زندگی قشر های مختلف را در برابر چشمان بسیاری از اقشار فرودست و محروم، جلوه گر نکنند؛ اما دیدن رفاه و تجملی که شاید در زندگی عادی خویش هرگز بدان دست نیابند، برای عده زیادی شاید خوشایند باشد. طراحی لباسها بشدت رنگارنگ، جذاب، مدرن و مانند لباسهای مانکنهای روی صحنههای شوی لباس، انجام پذیرفته است. خانه ها نوساز، بزرگ و مدرن هستند. خانه هایی انباشته از شیک ترین و گران ترین مبلمان و لوازم منزل در دل دکوراسیون های داخلی خاص و مینیمال. مظاهری که شاید از دید سازندگان باعث جذابتر شدن اثرشان شده باشد، اما در عمل آنقدر دور از زندگی مخاطبان است که در نهایت موجب دور شدن بیننده از شخصیتها و عدم همذات پنداری با آنها شود.
عوامل سریال
گرد هم آوری این ستارهها، نیاز به تیمی آزموده دارد که برخی یا تمام این عوامل جذابیت را پیش از این آزموده باشد. منوچهر هادی کارگردان این سریال، سابقه ساخت پنج فیلم سینمایی را در کارنامه دارد از جمله فیلمی که نگاه مشخصی به گیشه داشت: «من سالوادور نیستم».
تهیهکننده این کار، مهدی گلستانه نیز تهیهکننده و کارگردان جوانی است که با فضای آثار سینمایی و نمایشی و روشهای جذب مخاطب، آشنایی خوبی دارد و در کنار کارگردان با عواملی که اطمینان به بازگشت سرمایه را برای این اثرر تأمین میکنند، توانسته این اثر را به عنوان موردی خوب برای سرمایهگذاری انتخاب کند.
فیلمنامهنویسهای این سریال نیز، پیشازاین ملودرامهای اجتماعی، عاشقانه خود در مدیوم تلویزیون، امتحان خود را پس دادهاند. آن دو، علیرضا کاظمی پور و سعید جلالی، پیشازاین در نوشتن سریال پرمخاطب «زمانه» با یکدیگر تجربه همکاری داشتهاند. سعید جلالی همچنین سریال تلویزیونی پربیننده «آوای باران» را در کارنامه دارد.